سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از جمله چیزهایی که پستی دنیا را به تو نشان می دهد، آن است که خداوند ـ جلّ ثناؤه ـ بساط آن را از رویت وجّه و اختیار، از سرِ اولیا و دوستانش برکشیده و از روی آزمون و فتنه، آن را برای دشمنانش گسترده است. [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 86 بهمن 29 , ساعت 12:38 صبح

تا به حال دقت کردین؟هرجا که بحث ازدواج پیش می‏آید، شنونده های خوبی را به سوی خودش جذب می‏نماید.حالا چرا؟برای من هم معمایی شده آخر.
خلاصه...راحله می‏گفت:«پرتو! یه دختر خوب و مطمئن واسه‏ی داداشم می‏خوام،تو کسی را پیشنهاد می‏کنی؟»فکری کردم و ازش خواستم یه خرده از برادرش برایم بگوید.وقتی حرفهایش تمام شد؛ نام زهرا دوستم به ذهنم آمد.خصوصیاتش را برای راحله گفتم .اونم مکثی کرد و بعدش شماره تلفن زهرا را یادداشت کرد.چند روز بعد، پی‏گیری کردم.در کمال تعجب شنیدم که گفت:«پرتو ! ما رفتیم خواستگاری کردیم.عروس و داماد هم با هم حرف زدند.در همه‏ی زمینه‏ها با هم، هم عقیده بودند.آخر کار وقتی می‏خواستیم خداحافظی کنیم؛عروس از داداشم پرسید که در راهپیمایی 22بهمن شرکت می‏کنه یا نه؟داداشم هم گفته بود زیاد به این گونه مسائل اهمییت نمیدهد.عروس هم فرداش جواب منفی داد.نمی‏فهمم...یعنی چه؟یک راهپیمایی اینقدر  باید اساس خواستگاری و ازدواج را برهم بریزد؟»

پی نوشت...
راستش...شما می‏گویید زهرا اشتباه کرده؟اصلا اینجور مسائل ، واقعا برای انتخاب در ازدواج لازمه؟



لیست کل یادداشت های این وبلاگ